خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کسلکننده
2 . کدر
[صفت]
terne
/tɛʀn/
قابل مقایسه
[حالت مونث: terne]
[جمع مونث: ternes]
[جمع مذکر: ternes]
1
کسلکننده
بیروح
1.Cette conversation est très terne.
1. این گفتگو خیلی کسل کننده است.
2
کدر
مات
1.Je n'aime pas la couleur de cette chemise, c'est un peu terne.
1. من رنگ این پیراهن را دوست ندارم، آن کمی کدر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ternaire
termite
terminus
terminologie
terminer
ternir
terrain
terrain de jeux
terrasse
terrassement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان