خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلیت
2 . رسید
[اسم]
le ticket
/tikɛ/
قابل شمارش
مذکر
1
بلیت
1.J'ai perdu mon ticket de métro et j'ai dû payer une amende.
1. بلیت مترویم را گم کردهام و باید جریمه پرداخت کنم.
2.Savez-vous où je pourrais acheter des tickets pour prendre le bus ?
2. میدانید (از) کجا میتوانم برای اتوبوس بلیت بگیرم؟
2
رسید
1.Le caissier m'a donné un ticket pour mon achat.
1. صندوقدار یک رسید برای خریدم به من داده است.
2.Si tu veux l'échanger, garde le ticket.
2. اگر میخواهی تعویضش کنی، رسید را نگه دار.
تصاویر
کلمات نزدیک
tic-tac
tic
tibia
théâtre de rue
théâtre
ticket de caisse
ticket-restaurant
tien
tierce
tiercé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان