خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برداشت (تصادفی)
2 . تیراژ
[اسم]
le tirage
/tiʀaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
برداشت (تصادفی)
1.Un tirage entre ces papiers désignera le nom des vainqueurs.
1. یک برداشت تصادفی بین این برگهها اسم برندگان را مشخص خواهد کرد.
2
تیراژ
چاپ
1.Le journal est en cours de tirage.
1. روزنامه در حال چاپ است.
2.Le tirage du livre a été réalisé à plus de mille exemplaires.
2. تیراژ کتاب بیش از هزار نسخه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
tirade
tir à l'arc
tir
tiquer
tique
tirage au sort
tiraillement
tirailler
tirana
tire-au-flanc
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان