خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عاشق شدن
[عبارت]
tomber amoureux
/tɔ̃be amuʀø/
1
عاشق شدن
1.Je suis sûr qu'il va tomber amoureux de cet endroit.
1. من مطمئن هستم که او عاشق این مکان خواهد شد.
2.Je suis tombé amoureux d'Hélène.
2. من عاشق "هلن" شدهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
tomber
tombeau
tombe
tombant
tombal
tomber dans le hors-sujet
tomber dans le panneau
tomber dans les pommes
tomber en miettes
tomber en panne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان