خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از بین رفتن
[عبارت]
tomber en miettes
/tɔ̃be ɑ̃ mjɛt/
1
از بین رفتن
از هم پاشیدن، فرو ریختن ، متلاشی شدن
1.Tout tombe en miettes et tu dois aller chercher de l'aide.
1. همه چیز از هم میپاشد و تو باید به دنبال کمک بروی.
2.Voyez-vous la crédibilité du gouvernement tomber en miettes?
2. شما میبینید (که) اعتبار دولت از بین میرود؟
تصاویر
کلمات نزدیک
tomber dans les pommes
tomber dans le panneau
tomber dans le hors-sujet
tomber amoureux
tomber
tomber en panne
tomber malade
tombeur
tombola
tombée
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان