خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خراب شدن
[عبارت]
tomber en panne
/tɔ̃be ɑ̃ pan/
1
خراب شدن
معیوب شدن
1.La machine à laver est tombée en panne.
1. ماشین لباسشویی خراب شده است.
2.La voiture est tombée en panne au moment où j'arrivais à la maison.
2. هنگامی که من به خانه رسیدم ماشین خراب شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
tomber en miettes
tomber dans les pommes
tomber dans le panneau
tomber dans le hors-sujet
tomber amoureux
tomber malade
tombeur
tombola
tombée
tome
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان