خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوتاه کردن (علف، پشم و ...)
2 . ماشین کردن (مو)
[فعل]
tondre
/tɔ̃dʀ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: tondu]
[حالت وصفی: tondant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
کوتاه کردن (علف، پشم و ...)
چیدن، هرس کردن
1.Le jardinier tond le gazon toutes les semaines.
1. باغبان چمن را هر هفته کوتاه میکند.
2.Le jardinier tond régulièrement la pelouse.
2. باغبان به طور مرتب چمن را هرس میکند.
2
ماشین کردن (مو)
تراشیدن مو، تیغ زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
tondeuse
tonalité
ton
tommette
tomme
tongs
tonicité
tonifiant
tonifier
tonique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان