خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دکمه (کیبورد، پیانو، ماشین تحریر)
2 . [خط] اطراف زمین (فوتبال و ...)
3 . پرتاب توپ (فوتبال و راگبی) پرتاب اوت
4 . ذره
[اسم]
la touche
/tuʃ/
قابل شمارش
مونث
1
دکمه (کیبورد، پیانو، ماشین تحریر)
رودسته، شستی
1.Il y a plus d'une centaine de touches sur les claviers d'ordinateurs.
1. بیش از 100دکمه روی کیبوردهای کامپیوتر وجود دارد.
touche de retour/la touche Entrée
دکمه بازگشت/اینتر
J'ai appuyé sur la touche Entrée pour créer un nouveau paragraphe.
برای ایجاد یک پاراگراف جدید، دکمه "اینتر" را زدهام.
la touche de violon/piano/guitare...
رودسته ویلون/پیانو/گیتار
2
[خط] اطراف زمین (فوتبال و ...)
بیرون زمین
la ligne de touche
خط اطراف زمین
Envoyer le ballon en touche
توپ را به بیرون زمین فرستادن
être en touche
روی خط بودن
3
پرتاب توپ (فوتبال و راگبی) پرتاب اوت
Faire la touche
پرتاب کردن
Jouer la touche
پرتاب کردن
Le joueur dégage en touche.
بازیکن با پرتاب از کنار زمین بازی را شروع میکند.
این واژه به حالتی اطلاق میشود که وقتی توپ به بیرون از خطهای کناری زمین میرود، بازیکنان از کنار زمین پرتابی انجام میدهند.
4
ذره
سرانگشت
une touche de quelque chose
یک ذره از چیزی
une touche de couleur
یک ذره رنگ
تصاویر
کلمات نزدیک
touchant
toucan
toubib
totem
totalité
touche validation
touche-touche
touche-à-tout
toucher
toucher des clopinettes
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان