خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیچگوشتی
[اسم]
le tournevis
/tuʀnəvis/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: tournevis]
1
پیچگوشتی
1.Il faut un tournevis adapté à chaque taille de vis.
1. برای هر سایز پیچی یک پیچگوشتی مناسب لازم است.
2.J'ai besoin d'un tournevis pour monter ma bibliothèque.
2. برای مونتاژ کردن کتابخانهام به یک پیچگوشتی نیاز دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
tournesol
tourner un film
tourner la page
tourner en rond
tourner
tournez à droite.
tournez à gauche.
tourniquet
tournoi
tournois
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان