خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرفه
[اسم]
la toux
/tu/
قابل شمارش
مونث
[جمع: toux]
1
سرفه
1.L'enfant a pris froid et sa toux inquiète sa mère.
1. بچه سرما خورده است و سرفهاش مادرش را نگران میکند.
2.Toux sèche.
2. سرفه خشک.
تصاویر
کلمات نزدیک
toutou
toutes les semaines
toutefois
toute-puissance
tout-à-l'égout
toxicité
toxicodépendance
toxicologie
toxicomane
toxicomanie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان