خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مترجم
[اسم]
le traducteur
/tʀadyktœʀ/
قابل شمارش
مذکر
[مونث: traductrice]
1
مترجم
1.J'étais une traductrice en français avant.
1. من قبلا یک مترجم (زن) زبان فرانسه بودم.
2.traducteur (traductrice) de langue
2. مترجم زبان
تصاویر
کلمات نزدیک
traditionnel
traditionaliste
tradition
tracé
tractions
traduction
traduire
traduisible
trafic
trafiquant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان