1 . ترجمه کردن
[فعل]

traduire

/tʀadɥiʀ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: traduit] [حالت وصفی: traduisant] [فعل کمکی: avoir ]

1 ترجمه کردن

  • 1.Elle a traduit plusieurs best-sellers en allemand.
    1. او چندین (کتاب) پرفروش را به آلمانی ترجمه کرده است.
  • 2.Il traduit ce texte en anglais.
    2. او این متن را به انگلیسی ترجمه می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان