خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آشفته
[صفت]
troublé
/tʀuble/
قابل مقایسه
1
آشفته
مغشوش، پریشان
1.Il est troublé et ne sait pas quoi faire.
1. او آشفته است و نمیداند چکار کند.
2.Ne sois pas si troublé, Samir.
2. "سمیر" اینقدر پریشان نباش.
تصاویر
کلمات نزدیک
troubles
troubler
trouble-fête
trouble
troublant
trouer
troufion
trouillard
trouille
troupe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان