خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کشتن
[فعل]
tuer
/tɥe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: tué]
[حالت وصفی: tuant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
کشتن
به قتل رساندن
1.Le lion tue la gazelle.
1. شیر غزال را میکشد.
2.Paul l'a tué de plusieurs coups de couteau.
2. "پل" او را با چندین ضربه چاقو به قتل رساند.
تصاویر
کلمات نزدیک
tue-tête
tue
tuc
tubulaire
tuberculose
tuer dans l’œuf
tuer la poule aux œufs d'or
tuerie
tueur
tueur en série
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان