خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قیم
2 . نگهدار
3 . راهنما
[اسم]
le tuteur
/tytœʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
قیم
سرپرست
2
نگهدار
تیرک (نگهدار گیاه)
1.Attacher l'arbre à un tuteur
1. درختی را به قیم وصل کردن
3
راهنما
مسئول، سرپرست
1.Ce tuteur aide les élèves qui ont des difficultés en classe.
1. این مسئول به شاگردانی که در کلاس مشکل دارند کمک میکند.
2.Un tuteur est affecté à chaque nouvel étudiant.
2. راهنما به هر دانشجوی جدید وظیفهای محول کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
tutelle
turquoise
turquie
turpitude
turlupiner
tutoiement
tutorat
tutoriel
tutoyer
tutu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان