1 . واکسینه کردن
[فعل]

vacciner

/vaksine/
فعل گذرا
[گذشته کامل: vacciné] [حالت وصفی: vaccinant] [فعل کمکی: avoir ]

1 واکسینه کردن مصون ساختن، واکسن زدن

  • 1.Ce médecin vaccine tous les élèves.
    1. این دکتر به همه دانش‌آموزها واکسن می‌زند.
  • 2.Le médecin a vacciné ses patients.
    2. دکتر بیمارهایش واکسینه کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان