خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدجوری
[قید]
vachement
/vaʃmɑ̃/
غیرقابل مقایسه
1
بدجوری
به طرز عجیبی
1.Il a vachement bien réussi dans la vie.
1. او بدجوری در زندگیاش موفق شده است.
2.Le contrôle de biologie était vachement difficile !
2. آزمون زیستشناسی به طرز عجیبی سخت بود!
تصاویر
کلمات نزدیک
vache
vacciner
vaccination
vaccin
vacataire
vacherie
vachette
vacillant
vaciller
vadrouille
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان