خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ظروف (غذا)
[اسم]
la vaisselle
/vɛsɛl/
قابل شمارش
مونث
[جمع: vaisselles]
1
ظروف (غذا)
ظرف
1.faire la vaisselle
1. ظرف شستن
2.J'adore ces vaisselles d'argent.
2. عاشق این ظروف نقره ای هستم.
3.Normalement, nous utilisons envions 10 gallons d'eau pour faire la vaisselle.
3. به طور عادی، ما حدودا 10 گالن آب برای شستن ظروف استفاده می کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
vaisselier
vaisseau spatial
vaisseau
vainqueur
vainement
val
valable
valdinguer
valence
valet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان