1 . خودستایی کردن
[فعل]

se vanter

/vɑ̃te/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: vanté] [حالت وصفی: vantant] [فعل کمکی: être ]

1 خودستایی کردن به خود بالیدن

  • 1.Cet étudiant aime se vanter de ses notes.
    1. این دانش‌آموز دوست دارد از نمراتش به خود ببالد.
  • 2.Il n'est pas très humble, il se vante tout le temps.
    2. او خیلی فروتن نیست، همیشه خودستایی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان