خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گوساله
2 . گوشت گوساله
3 . لگن [اشاره به خودروی اسقاطی دارد]
[اسم]
le veau
/vo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: veaux]
1
گوساله
1.Ce veau deviendra un jour un taureau.
1. این گوساله روزی یک گاو نر خواهد شد.
2.Ce veau tête encore sa mère.
2. این گوساله هنوز از مادرش شیر میخورد.
2
گوشت گوساله
1.Nous avons mangé un rôti de veau.
1. ما کباب گوشت گوساله خوردیم.
3
لگن [اشاره به خودروی اسقاطی دارد]
قراضه
دقت کنید که این کلمه با این معنی در زبان argot به کار میرود.
تصاویر
کلمات نزدیک
vautrer
vautour
vaurien
vaudou
vaudeville
vecteur
vedette
veille
veiller
veilleur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان