خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رسیدن
[اسم]
la venue
/v(ə)ny/
قابل شمارش
مونث
1
رسیدن
آمدن
1.Il a pu préciser l'heure de sa venue.
1. او میتوانست ساعت رسیدنش را مشخص کند.
2.La venue du bébé a épanoui toute la famille.
2. رسیدن [به دنیا آمدن] بچه تمام خانواده را بشاش کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
venu
ventru
ventripotent
ventriloque
ventricule
ver
verbal
verbaliser
verbalisé
verbe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان