خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (حشره) کرم
[اسم]
le ver
/vɛʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
(حشره) کرم
1.Le pêcheur utilise des vers comme appât.
1. ماهیگیر از کرمها به عنوان طعمه استفاده میکند.
2.Les vers sortent par temps de pluie.
2. کرمها در زمان باران بیرون میآیند.
تصاویر
کلمات نزدیک
venue
venu
ventru
ventripotent
ventriloque
verbal
verbaliser
verbalisé
verbe
verdeur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان