خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جریمه کردن
[فعل]
verbaliser
/vɛʀbalize/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: verbalisé]
[حالت وصفی: verbalisant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
جریمه کردن
1.Je me suis fait verbaliser pour excès de vitesse.
1. من برای سرعت بیش از حد مجاز جریمه شدم.
2.Je suis passée au feu rouge, l'agent me verbalise.
2. من از چراغ قرمز رد شدم، پلیس من را جریمه میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
verbal
ver
venue
venu
ventru
verbalisé
verbe
verdeur
verdict
verdir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان