1 . قفل کردن
[فعل]

verrouiller

/veʀuje/
فعل گذرا
[گذشته کامل: verrouillé] [حالت وصفی: verrouillant] [فعل کمکی: avoir ]

1 قفل کردن چفت کردن

  • 1.J'ai verrouillé la porte et quitté la maison.
    1. من در را قفل کردم و خانه را ترک کردم.
  • 2.Ma mère-grand verrouilla sa porte.
    2. مادربزرگم در را قفل کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان