خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گوشت
[اسم]
la viande
/vjɑ̃d/
قابل شمارش
مونث
[جمع: viandes]
1
گوشت
1.Certaines personnes préfèrent la viande rouge.
1. بعضی مردم گوشت قرمز را ترجیح میدهند.
2.Cette viande ne semble pas fraîche.
2. این گوشت بهنظر تازه نمیرسد.
3.Je suis végétarien donc je ne mange pas de viande.
3. من گیاهخوار هستم پس گوشت نمیخورم.
la viande grillée/bouillie
گوشت سرخشده/آبپز
تصاویر
کلمات نزدیک
viager
viaduc
viable
viabilité
via
viande blanche
viande rouge
vibrant
vibration
vibrer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان