خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (بانکداری) انتقال وجه
[اسم]
le virement
/viʁmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
(بانکداری) انتقال وجه
1.Je viens de faire un virement sur ton compte.
1. من اخیرا یک انتقال وجه به حسابت انجام دادم.
2.Virement bancaire.
2. انتقال وجه بانکی.
تصاویر
کلمات نزدیک
viral
virago
virage
vipère
violoniste
virer
virevolter
virginie
virginité
virgule
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان