خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ذوق
2 . هدف
[اسم]
la vocation
/vɔkasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
ذوق
علاقه
1.Il a une vocation artistique.
1. او ذوق هنری دارد.
2.Pour faire infirmière, il faut avoir la vocation.
2. برای پرستار شدن باید ذوقش [ذوق پرستار شدن] را داشت.
2
هدف
رسالت
1.Elle adore être professeur : c'est sa vocation.
1. او عاشق استاد شدن است، این هدفش است.
2.L'enseignement est une vocation gratifiante.
2. تدریس رسالت ارزشمندی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
vocalise
vocalement
vocal
vocabulaire
vocable
vociférer
vodka
vogue
voguer
voici
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان