1 . ناپدید شدن
[فعل]

se volatiliser

/vɔlatilize/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: volatilisé] [حالت وصفی: volatilisant] [فعل کمکی: être ]

1 ناپدید شدن آب شدن و توی زمین رفتن

  • 1.Il semblait qu'elle se volatilisât.
    1. به نظر می‌رسید که او آب شده و توی زمین رفته است.
  • 2.Le cerf s'est volatilisé dans la forêt quand il m'a vu.
    2. گوزن هنگامی که من را دید در جنگل ناپدید شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان