1.Ce plat est brûlant, n'y touchez pas. ( ne touchez pas à ce plat.)
1.
این ظرف داغ است. به آن دست نزنید. (به آن ظرف دست نزنید.)
2.Je pense à ce film, j'y pense.
2.
من به این فیلم فکر میکنم؛ من به آن فکر میکنم.
3.Tu peut obéir à sa pensée, tu peut y obéir.
3.
تو میتوانی از تفکراتش پیروی کنی؛ تو میتوانی از آن پیروی کنی.
ضمیر y
ضمیر y در این کاربرد جایگزین عبارتی میشود که با حرف اضافه à آمده است. در اینجا به اشیا اشاره میکند.
نکته:
y میتواند جای عبارت اسمی یا فعلی قبل از خود هم بیاید. مثال:
Aller en Espagne pour les vacances : d'accord, j'y réfléchirai = رفتن به اسپانیا برای تعطیلات، موافقم، راجع به آن فکر خواهم کرد.
3
به او [ضمیر مفعولی غیر مستقیم]
از او
1.Je fais attention à mon père, je fais-y attention.
1.
من به پدرم توجه میکنم؛ من به او توجه میکنم.
2.Si je vois Daniel, il faut que j'pense à y redonner son livre.
2.
اگر "دانیل" را ببینم باید به برگرداندن کتابش به او فکر کنم.
ضمیر y
ضمیر y در این کاربرد جایگزین عبارتی میشود که با حرف اضافه à آمده است. در اینجا به افراد اشاره میکند.