1 . لاغر شدن
[فعل]

maigrir

/megʀiʀ/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: maigri] [حالت وصفی: maigrissant] [فعل کمکی: avoir ]

1 لاغر شدن

  • 1.Depuis que j'ai maigri, je dois toujours remonter mon pantalon.
    1. از زمانی که لاغر شده‌ام همیشه باید شلوارم را بالا بکشم.
  • 2.Il faudra que je mange plus sainement si je veux maigrir.
    2. باید سالم تر غذا بخورم اگر می خواهم لاغر شوم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان