[اسم]

le papa

/papa/
قابل شمارش مذکر

1 بابا

informal
مترادف و متضاد père
  • 1.Son papa les emmenait tous les jours à l'école.
    1. بابایش هر روز آنها را به مدرسه می‌برد.
  • 2.Tous les papas ont reçu un cadeau.
    2. همه باباها کادو گرفته‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان