1 . یک 2 . یکی 3 . کسی 4 . [شناسه نامعین مفرد مذکر] 5 . زیاد 6 . یگانه
[عدد]

un

/œ̃/

1 یک عدد یک

un garçon/un stylo...
یک پسر/یک خودکار...
  • 1. Combien de stylos tu as ? -un stylo.
    1. تو چند خودکار داری؟ -یک خودکار.
  • 2. Elle a un fils et une fille.
    2. او یک پسر و یک دختر دارد.
  • 3. J'ai un livre dans mon sac.
    3. من یک کتاب در کیفم دارم.
توضیحاتی در خصوص واژه "un"
واژه "un" در اینجا به معنی خود عدد "یک" است یعنی اولین عدد طبیعی و اولین عدد صحیح مثبت.
[ضمیر]

un

/œ̃/

2 یکی

un de mes amis/une des filles...
یکی از دوستانم/ یکی از دختران...
  • 1. L'un des directeurs est absent.
    1. یکی از مدیرها غایب است [حضور ندارد].
  • 2. Un des hommes les plus remarquables de son temps était Guillaume Apollinaire.
    2. یکی از مهمترین مردان زمان خودش، گیوم آپولینر بود.
توضیحاتی در خصوص واژه "un"
واژه "un" در اینجا به معنی "یکی" به عنوان ضمیری برای اشاره به فرد یا چیزی از میان دیگر افراد یا دیگر چیزها است.

3 کسی فردی

un [une] dont/qui/que...
کسی که
  • 1. Tous les soirs, il a changé d'hôtel, comme un qui serait poursuivi par les flics.
    1. هر شب او هتل عوض می‌کرد، مانند کسی که توسط پلیس‌ها تعقیب می‌شد.
  • 2. Une dont je me méfie, c'est Marie.
    2. کسی که من به او شک دارم "ماری" است.
توضیحاتی در خصوص واژه "un"
واژه "un" در اینجا به معنی "کسی" یا "فردی" است و ضمیری است که برای اشاره به شخصی (خواه زن یا مرد) به کار می‌رود.
[تخصیص گر]

un

/œ̃/

4 [شناسه نامعین مفرد مذکر]

un homme/un orange...
مرد/پرتقال...
  • 1. Un guépard peut courir plus vite qu'un lion.
    1. چیتا می‌تواند از شیر سریع‌تر بدود.
  • 2. Un homme passe dans la rue.
    2. مرد از خیابان می‌گذرد.
کاربرد شناسه نامعین مفرد مذکر un
un تخصیص‌گر مفرد نکره است و برای اشاره به اسامی نامعین مذکر به کار می‌رود. از نظر‌ معنایی، اسم‌ نکره‌ به یک یا چند فرد نامشخص از انسان و هر چیز مادی و غیر مادی اشاره می‌کند.
زمانی از واژه un در این کاربرد استفاده می‌کنیم که بخواهیم درباره چیزی به صورت کلی صحبت کنیم و هویت آن چیز به صورت مشخص اهمیتی نداشته باشد.

5 زیاد خیلی [نشان دهنده شدت]

  • 1.Il est d’un bête !
    1. خیلی احمق است!
  • 2.Il y a un brouillard !
    2. چه مه‌ای! [چقدر مه وجود دارد.]
[صفت]

un

/œ̃/
قابل مقایسه

6 یگانه یکی، واحد

مترادف و متضاد unique
Dieu un/vérité une...
خدای یگانه/حقیقت واحد...
  • 1. La République une et indivisible est la France.
    1. جمهوری واحد و تقسیم‌ناپذیر فرانسه است.
  • 2. La vérité est une.
    2. حقیقت یگانه است.
توضیحاتی در خصوص واژه "un"
واژه "un" در اینجا به عنوان صفت به کار رفته است و به مفهوم چیزی "یگانه" و "واحد" است که تقسیم‌پذیر و بخش‌پذیر یا تفکیک‌شدنی نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان