خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قهوهجوش
[اسم]
cezve
/dʒɛzvˈɛ/
قابل شمارش
1
قهوهجوش
1.Bakır cezve
1. قهوهجوش مسی
2.Ben misafirlere cezvenin içinde kahve yapıyorum.
2. من برای مهمانها داخل قهوهجوش قهوه درست میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
cezalandırmak
cezaevine girmek
cezaevi
ceza vermek
ceza alanı
chevrolet
ciddi
ciddiyet
cihan
cihaz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان