خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوب شدن
[فعل]
iyileşmek
/ijilɛʃmˈɛc/
فعل گذرا
صرف فعل
1
خوب شدن
بهبود یافتن
1.İyileştikten sonra onu seyahate götüreceğim.
1. بعد از اینکه خوب شد میخواهم او را به مسافرت ببرم.
تصاویر
کلمات نزدیک
iyice
iyi seneler
iyi niyetli
iyi kalpli
iyi günler
iyileştirici
iyilik
iyimser
iyimserlik
iyiyim
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان