خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارتینگ
[اسم]
karting
/kartˈɪnɡ/
قابل شمارش
1
کارتینگ
1.Bu stadyumda karting pisti var mı?
1. در این استادیوم پیست کارتینگ وجود دارد؟
2.Karting benim için spor değil eğlencedir.
2. کارتینگ برای من ورزش نیست تفریح است.
تصاویر
کلمات نزدیک
motokros
motosiklet yarışı
ralli
rafting
rüzgar sörfü
vücut geliştirme
snooker
paraşütle atlama
bowling
bungee jumping
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان