خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عموزاده
[اسم]
kuzen
/kuzˈæn/
قابل شمارش
1
عموزاده
1.Benim kuzenim İtalya'da yaşıyor.
1. پسرعموی من در ایتالیا زندگی میکند.
2.Kuzenimle iki aydır küsüm.
2. دو ماه است که با دخترخالهام قهر هستم.
شامل بچههای عمو، عمه، دایی، خاله چه دختر و چه پسر میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
kuyumcu
kuyu
kuytu
kuyruklu yıldız
kuyruk
kuzey
kuzey amerika
kuzey kutbu
kuzu
kuzu eti
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان