خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متصدی دستگاه
[اسم]
makine operatörü
/macinˈɛ opeɾatœɾˈø/
قابل شمارش
1
متصدی دستگاه
1.Makine operatörleri fabrikada grev yaptı.
1. متصدی دستگاهها، در کارخانه اعتصاب کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
makine halısı
makine
makbuz
makbul
makas
makinist
maksat
maksimum
makul
makyaj
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان