Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . امن
2 . ایمان آوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
آمِن
قابل مقایسه
1
امن
مطمئن
1.أَنَا أُرِيدُ سَيَّارَة آمِنَة لِلرَّحَلَات الطَّوِيلَة.
من برای سفرهای طولانی ماشین ایمن میخواهم.
2.إِنَّنِي أَتَّصِلُ مِنْ خَطٍ آمِن.
من دارم از يک خط امن تماس مىگيرم.
3.هَلْ هَذَا الجِسْر آمِن؟
آیا این پل امن هست؟
[فعل]
آمَنَ
فعل ناگذر
1
ایمان آوردن
1.آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ.
این رسول به آنچه خدا بر او نازل کرده ایمان آوردهاست.
2.وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ.
و مؤمنان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردند.
3.يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید.
کلمات نزدیک
متعب
وحيد
عطشان
جوعان
مريض
فخور
ممتلئ
صحي
قصير
طويل
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان