[صفت]

آمِن

قابل مقایسه

1 امن مطمئن

  • 1.أَنَا أُرِيدُ سَيَّارَة آمِنَة لِلرَّحَلَات الطَّوِيلَة.
    من برای سفرهای طولانی ماشین ایمن می‌خواهم.
  • 2.إِنَّنِي أَتَّصِلُ مِنْ خَطٍ آمِن.
    من دارم از يک خط امن تماس مى‌گيرم.
  • 3.هَلْ هَذَا الجِسْر آمِن؟
    آیا این پل امن هست؟
[فعل]

آمَنَ

فعل ناگذر

1 ایمان آوردن

  • 1.آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ.
    این رسول به آن‌چه خدا بر او نازل کرده ایمان آورده‌است.
  • 2.وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ.
    و مؤمنان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردند.
  • 3.يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ.
    ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان