Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دوست داشتن
2 . محبوبترین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
أَحَبَّ
فعل گذرا و ناگذر
1
دوست داشتن
1.أُحِبُّ أَنْ أُسَاعِدَهُ وَلَكِنْ لَا أَسْتَطِيع.
دوست دارم که به او کمک کنم، اما نمیتوانم.
2.أُحِبُّكِ كَثِيراً يَا أُمِّي وَ أُقَبِّلُ يَدَيْكِ عِدَّةَ مَرَّات.
مادرم، خیلی دوستت دارم و بارها دستانت را میبوسم.
[صفت]
أَحَبُّ
قابل مقایسه
1
محبوبترین
دوستداشتنیترین
1.إِنَّ أَحَبَّ عِبَادِ الله إِلَى الله أَنْصَحُهُم لِعِبَادِهِ.
قطعاً دوستداشتنیترین بندگان خدا پیش خدا پنددهندهترین آنان نسبت به بندگان اوست.
کلمات نزدیک
اتصل
شم
تكلم
تذوق
لمس
عشق
أكره
فهم
تعلم
أجاب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان