Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دوست داشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
أَعْجَبَ
فعل گذرا
1
دوست داشتن
شیفه شدن
1.أَعْجَبَتْنِي زِيَارَةُ المُتْحِف.
بازدید از موزه را دوست داشتم.
2.سَافَرَ مُحَمَّد إِلَى شِيرَاز. أَعْجَبَهُ مَنْظَرُ المَدِينَة.
محمد به شیراز سفر کرد، او منظره شهر را دوست داشت.
3.هَلْ تُعْجِبُكَ أَنْ نُسَافِرَ إِلَى مَكَانٍ مَا مَعاً؟
آیا دوست دارید با هم به جایی سفر کنیم؟
4.يُعْجِبُنِي أَنْ أَرْسُمَ فِي البَيْتِ.
من دوست دارم در خانه نقاشی بکشم.
کلمات نزدیک
مستشرق
مد
فرنسية
فخرية
عد
منذ
مقابلة
ازداد
اشتد
اشتق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان