[اسم]

إِحْدَى

غیرقابل شمارش مونث

1 یکی از

  • 1.جَاءَتْ إِلَيْهَا إِحْدَى زَمِيلَاتِهَا.
    یکی از هم‌کلاسی‌هایش به سمت او آمد.
  • 2.كُنْتُ تَكَلَّمْتُ مَعَ إِحْدَى الطَّالِبَات فِي الصَّف.
    من با یکی از دانش‌آموزان کلاس صحبت کرده بودم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان