[فعل]

اِسْتَمَرَّ

فعل گذرا و ناگذر

1 ادامه دادن طول کشیدن

  • 1.قُرِعَ الجَرَسُ، وَلَكِنَّ الأُولَاد إِسْتَمَرُّوا يَلْعَبُونَ.
    زنگ به صدا درآمد اما پسران به بازی ادامه دادند.
  • 2.هُوَ لَا يُرِيدُ أَنْ يَسْتَمِرَّ بِالْعَيْش بِدُونَهَا.
    او نمی‌خواهد بدون او به زندگی خود ادامه دهد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان