[فعل]

اِطَّلَعَ

فعل ناگذر

1 آگاهی یافتن آگاه شدن، مطلع شدن

  • 1.لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً!
    اگر بر آنان آگاه می‌شدی، از آن‌ها می‌گریختی و و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر می‌شد!
  • 2.وَ الآن لِنَقْرَأْ هَذِهِ القِصَّةَ دَقِيقَةً لِكَيْ نَطَّلِعَ عَلَى أَفْعَالِ الإِنْسَانِ المُخَرَّبَةِ لِلْبِيئَةِ.
    اکنون باید این داستان را با دقت بخوانیم تا از اقدامات خراب‌کارانه انسان در قبال محیط‌زیست آگاه شویم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان