Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . امید داشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
أَمَلَ
فعل گذرا
1
امید داشتن
1.أَيُّهَا الفَلَّاحُ، أَ تَأْمُلُ أَنْ تَعِيشَ حَتَّى تَأْكُلَ مِنْ ثَمَرِهَا؟
ای کشاورز، آیا امید داری که زندگی کنی تا اینکه از میوهاش بخوری؟
2.هَاجَرَ أَخِي وَلَكِنَّنِي آمُلُ (أَأْمُلُ) عَودَتَهُ.
برادرم مهاجرت کرد اما من به بازگشت او امید دارم.
کلمات نزدیک
شيخ
راح
أثمر
أبقى
خيبة الأمل
تلوث
استقرار
تحقق
أروني
اطلع
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان