[فعل]

اِنْهَزَمَ

فعل گذرا

1 شکست خوردن

  • 1.إِنْهَزَمَ فَرِيقُنَا فِي الشُّوطِ الأَوَّل.
    تیم ما در نیمه اول شکست خورد.
  • 2.الفَرِيقُ الَّذِي نَلْعَبُ بِهِ اِنْهَزَمَ خَمْس سَنَوَات مُتَتَالِيَة.
    تیمی که در آن بازی می‌کنیم پنج سال متوالی شکست خورده‌است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان