[فعل]

قَاوَمَ

فعل ناگذر

1 مقاومت کردن

  • 1.لَقَدْ قَاوَمَ شَعْبُنَا مِنَ البِدَايَة.
    مردم ما از ابتدا مقاومت کرده‌اند.
  • 2.هُوَ قَاوَمَ عِنْدَ اِعْتِقَالِه!
    او در هنگام دستگیری‌اش مقاومت کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان