[اسم]

تُهْمَة

قابل شمارش مونث
[جمع: تُهَم]

1 تهمت اتهام

  • 1.عَلَيْهِ أَنْ لَا يَتَدَخَّلَ فِي مَوضُوعٍ يُعَرِّضُ نَفْسَهُ لِلتُّهَمِ.
    او نباید در موضوعی که خویشتن را در معرض تهمت قرار دهد، دخالت کند.
  • 2.لَمْ تَثْبُتْ عَلَيْه تُهْمَةُ السَرِقَة.
    اتهام سرقت علیه وی ثابت نشده‌است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان