[اسم]

حَرْق

قابل شمارش مذکر
[جمع: حُرُوق]

1 آتش‌زدن سوزاندن

2 سوختگی

  • 1.الحَرْقُ هُوَ نَوع مِنَ الإِصَابَة فِي النَّسِيج العَضُلِي أَو الجِلْد بِسَبَبِ الحَرَارَة.
    سوختگی نوعی آسیب در بافت عضلانی یا پوست است که در اثر گرما ایجاد می‌شود.
[فعل]

حَرَّقَ

فعل گذرا

1 آتش زدن سوزاندن

  • 1.حَرَّقَهُ بِالنَّارِ.
    او آن را با آتش سوزاند.
  • 2.قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ.
    گفتند: «اگر كارى مى‌كنيد، او را بسوزانيد و خدايانتان را يارى دهيد.»
[فعل]

حَرَقَ

فعل گذرا

1 سوزاندن

  • 1.تَحْرُقُ الرِّمَالُ أَقْدَامَ مَنْ يَسِيرُ عَلَيْهَا مِنْ شِدَّةِ الحَرِّ.
    شن‌ها، پاهای کسانی را که روی آن‌ها حرکت می‌کنند، از شدت گرما می‌سوزانند.
  • 2.سَنَجْمَعُ أَعْشَابَ الحَدِيقَةِ ثُمَّ نَحْرُقُهَا بِالنَّارِ.
    ما علف‌های باغ را جمع می‌کنیم و سپس آن‌ها را با آتش می‌سوزانیم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان