Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . حکایت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
حَكَى
فعل گذرا
1
حکایت کردن
گفتن، حکایت شدن
1.مَنْ حَكَى لَكَ هَذَا الخَبَر؟
چهکسی این خبر را به شما گفت؟
2.يُحْكَى أَنَّ رَجُلاً كَانَ كَثِيرَ المَعَاصِي وَ العُيُوبِ، فَنَدِمَ عَلَى أَعْمَالِهِ السَّيِّئَةِ وَ حَاوَلَ أَنْ يُصْلِحَهَا.
حکایت میشود که مردی بسیار گناهکار و پر از عیب بود، او از کارهای بدش پشیمان شد و تلاش کرد که آنها را اصلاح کند.
کلمات نزدیک
تظاهر
التزام
أضمر
أسرع
ما من
صفحة
طنطنة
عاد
فلتة اللسان
كرر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان