[فعل]

حَكَى

فعل گذرا

1 حکایت کردن گفتن، حکایت شدن

  • 1.مَنْ حَكَى لَكَ هَذَا الخَبَر؟
    چه‌کسی این خبر را به شما گفت؟
  • 2.يُحْكَى أَنَّ رَجُلاً كَانَ كَثِيرَ المَعَاصِي وَ العُيُوبِ، فَنَدِمَ عَلَى أَعْمَالِهِ السَّيِّئَةِ وَ حَاوَلَ أَنْ يُصْلِحَهَا.
    حکایت می‌شود که مردی بسیار گناهکار و پر از عیب بود، او از کارهای بدش پشیمان شد و تلاش کرد که آن‌ها را اصلاح کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان