[فعل]

عَادَ

فعل ناگذر

1 بازگشتن برگشتن

مترادف و متضاد رَجَعَ
  • 1.أَنَا وَ أُخْتِي عُدْنَا فِي السَّاعَة التَّاسِعَة.
    من و خواهرم ساعت نه برگشتیم.
  • 2.مَا عَادَ هَذَا الشَّابُّ إِلَى الكِذْبِ مَرَّةً أُخْرَى.
    این جوان بار دیگر به دروغ‌گفتن بازنگشت.
  • 3.مَتَى يَعُودُ مُحَمَّد مِنَ العَمَل؟
    محمد کی از کار برمی‌گردد؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان